رها دختر ازادی...🌈

می خواییم با هم دنیا رو نجات بدیم با رویاهامون با باورهامون خلاصه که ما قهرمانیم

رها دختر ازادی...🌈

می خواییم با هم دنیا رو نجات بدیم با رویاهامون با باورهامون خلاصه که ما قهرمانیم

رها دختر ازادی...🌈

رها هستم ، جنگجوی رویاها🦸🏾‍♀️🥰
به وب وی خوش امدی ای غریبه😛
خخخخخخخخخخ🦒🌈

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۲۳ آذر ۹۹، ۱۷:۰۹ - هیچکس ...
    هیچ
  • ۱۴ آذر ۹۹، ۲۳:۵۸ - 𝒀𝒖𝒎𝒊𝒌𝒐 ツ ! ×
    🍊♡

یک اغوش بی دغدغه😭

جمعه, ۱۴ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۴۹ ب.ظ

 

گریه کنم ؟

برم دوش بگیرم؟

خاطره هامو ثبت کنم ؟؟

برم رمان باورم کن بخونم و از سوتی های انید ریسه برم و هی بیشتر از شروین خوشم بیاد

برم بخوابم؟؟

اهنگ های جدیدمو گوش بدم که اصلا باهاشون احساس نزدیکی ندارم ولی خب باید از اهنگ های قدیمیم دست بکشم

واسه تجدید روحیه و قوا باید اهنگ های جدید امتحان کنم میدونم باید از این افسردگی درام ولی اخه چجوری

دلم میخواست شال و کلاه کنم برم تو شهرک واسه خودم بچرخم

از نوشته های کلاسیک حالم بهم میخوره

از دین

از چیز های اتئیستی

از خریت و جهل مردم

از خودم که دوماه و نیمه خودمو با این چیزا ازار میدم و عمرمو تلف میکنم، از این مود دارکم از اینکه وبم پر از نق و نوق و انرژی منفی

از این بی هدفی و استرس دائمی که دارم

از این که میفهم از اینکه میدونم باید برم بگردم باید برم بفهمم لمس کنم باید برم حقیقتو کشف کنم

همین الان با نوشتن این ها میخوام بزنم زیر گریه

حس میکنم روحم خیلی سنگینه حس میکنم خیلی زندگی هارو زندگی کردم میفهمی ؟

دلم واسه خاله این ها تنگ شده دلم واسه دوباره دورهم جمع شدن

برای یه شب دیگه با مهسا و حدیث تو خونه مادربزرگه با ساندویچ پرملات حدیث که توش پر شده سویس المانی و کوکتل و خیارشور و کاهو و پنیر و سس های مختلف که با هر گاز یکیشونو امتحان میکنیم و یه بطری بزرگ نوشابه مشکی

دور لپ تاب جمع شدیم ،پنجره بزرگ اتاق مهسا بازه و یه باد خنک بزرگه میپیچه داخل اتاق با اینکه اواخر بهاره

لامپ و شبخواب اتاق خاموشه و تنها نور اتاق ریسه رنگی رو سقف اتاق مهساست

همه دراز کشیدیم زیر پتوهامون ور دل هم جلو لپ تاپ و  کارتون اقای لینکن رو میبینم

امروز عکس تولد خاله فهیمه و زینبو دیدم چقدر حالشون بهتره چقدر قیافه هاشون باز شده چقد شادن ایشالله که همیشه دلشون شاده

الان بوی قورمه سبزی که عمه پخته و بقل دست متینه دماغمو پر کرده هییی

نوشتن حالمو بهتر میکنه، الان دلم میخواد خودمو بندازم تو بغل یکی بزنم زیر گریه و اونقدر گریه کنم تا حالم بهتر شه

اونم محکم بغلم کنه ، پشتمو نوازش کنه و هیچی نگه فقط به حرفام گوش بده و بگه همه چی درست میشه اشکال نداره تو از پسش برمیاد

وبلاگ ها خیلی بهترن از شبکه های اجتماعی دیگه خیلی بهتر....

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۹/۱۴
رها دختر ازادی

نظرات  (۵)

۱۴ آذر ۹۹ ، ۲۳:۵۸ 𝒀𝒖𝒎𝒊𝒌𝒐 ツ ! ×

🍊♡

پاسخ:
💖 :)
۱۴ آذر ۹۹ ، ۲۳:۵۲ 𝒀𝒖𝒎𝒊𝒌𝒐 ツ ! ×

اوهوم...

مرسی بابت حس خوبت(:

پاسخ:
اینو من باید بگم ^_^
۱۴ آذر ۹۹ ، ۲۳:۴۲ 𝒀𝒖𝒎𝒊𝒌𝒐 ツ ! ×

منم خیلی سعی میکنم تحمل کنم ..

ولی یه جاهایی..دیگه واقعا کم میارم(((((((=

 

هق(":

پاسخ:
میفهمم واقعا شرایط سختیه و حس میکنی تمومی نداره😣

ولی مطمئن باش از پسش برمیای تو خیلی قوی هستی  :)

+اگه خواستی با کسی حرف بزنی من هستم🧡

۱۴ آذر ۹۹ ، ۲۳:۱۸ 𝒀𝒖𝒎𝒊𝒌𝒐 ツ ! ×

بیا بغلم:"> ...

منم خیلی وقته دلم بغل میخواد ...

یه بغل محکم که هیچ وقت تموم نشه ... 

که اصلا استخون های دنده هام خورد شه ...

ولی خب توی این روزا به زور مثل یه جنازه فقط بعضی وقتا خودمو تا حیاط می کشونم ، ۵ دقیقه می مونم و دوباره بر میگردم ...

رو خیلی از خواسته هام سرپوش گذاشتم 

کلافه ام بابت درسایی ک نخوندم ...

و به امید روزای آروم تر و قشنگ ترم(:

پاسخ:
کاملا حس و حالتو درک میکنم🧡
من یکی دارم سعی میکنم تحمل کنم تا وضعیت بهتر شه😣
ایشالله این کرونای لعنتی بره زودتر😃
هیییی بیا بغلم👭

قرچ
قرچ

.
.
.
وصدای شکستن استخوان های دنده به گوش می رسد^_^
۱۴ آذر ۹۹ ، ۲۲:۵۲ 𝒀𝒖𝒎𝒊𝒌𝒐 ツ ! ×

حالت دوباره خوب میشه ...

بغل* (:

پاسخ:
مرسیییی 💜😭

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی