بعضی وقت ها
سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۴ ب.ظ
میدونی چیه بعضی وقتا هیچی سر جاش نیست
و هیچی هم نمیتونه سر حالت بیاره جز اینکه خودت دستتو بزنی به کمرت و دست بکارشی
امروز زدم اینستامو پاک کردم ،همش توش واسه خودم میچرخیدم تا وقتی که تهوع بگیرم و فرداش دوباره از اول این چرخه تکرار می شه -_-
دارم سعی میکنم شروع کنم دوباره درس بخونم و سکان زندگیمو خودم بدست بگیرم
بی هدفی و از دست دادن رویا واقعا چیز وحشتناکیه
و فهمیدم برای اینکه از زندگیم لذت ببرم نباید بزارم بقیه واسه زندگیم تصمیم بگیرن و برم سراغ هدف های خودم
اینجوری زندگی خیلی قشنگ تره^_^
این دو روز حالم خیلی بهتره چون دروغ گفتن به خودم درمورد خودم واحساساتم نسبت به بقیه رو تموم کردم
دیروز عصر ساعت 7 و خورده ایی بود گوشیمو ورداشتم و ضبط صداش رو روشن کردم وشروع کردم هرچیزی که بهم فشار اورده رو تو گفتم مخصوصا فشار اطرافیانم داد و بیداد کردم،فحش دادم، فریاد زدم ، کوبیدم رو میز تا وقتی که حالم بهتر شد و خالی شدم بعد نشستم اون 27 دقیقه رو گوش دادم و با خودم گفتم وای چقد منو میفهمه :"))
+اگه حس بد دارید سرکوبش نکنید بزارید بریزن بیرون اینطوری خیلی حالتون بهتر میشه هرچند خودم هنوز توش خیلی خوب نشدم ولی تصمیم گرفتم دیگه به خودم دروغ نگم که از دست بقیه ناراحت نیستم یابقیه که کاری نکردن بلا بلا بلا
+از این به بعد میخوام هر روز واسه خودم صدا ظبط کنم
+صلح با خود چیز معرکه ایه میخوام یه روز تمام و کمال تجربش کنم
۹۹/۰۹/۱۱